به گزارش سینماپرس، محسن آزرم منتقد سینما در نقد فیلم «ما همه با هم هستیم» گفت: در یکی از مهمترین صحنههای «ما همه باهم هستیم»، مهران مدیری (که همهی مدت دولُپی در حال خوردن بوده و با لحن تکراریاش با دهان پُر حرف میزده) به محمدرضا گلزار، که واقعاً خود گلزار است و اصلاً بهخاطر گلزار بودن آنجا نشسته، میگوید بگو واقعاً چه نقشی در این داستان داشتهای و من هم الان سفارش میدهم دو تا قهوه بیاورند که با هم بخوریم و بعد یک عصرانهی مفصل بیاورند که باز هم با هم بخوریم. گلزار هم میپرسد میشود بگویید چرا میخواهید همچه سفارشی بدهید؟ مهران مدیری هم با صداقتی کمنظیر میگوید میخواهم تنها نباشم.
احتمالاً این بهترین جوابیست که میشود به همهی تماشاگران «ما همه باهم هستیم» داد؛ وقتی میگویند چی شد؟ چرا اینجوری شد؟ این چی بود اصلاً؟ واقعیت همان صحنهایست که دور هم نشستهاند و آمادهی خوردن میشوند، وگرنه بعید است فیلمنامهنویسها (فیلمنامه؟ داستان؟) و کارگردان و بازیگرهای «ما همه باهم هستیم» حتی لحظهای هم به فیلم بودن این فیلم فکر کرده باشند؛ چون این فکر نکردن را میشود در بازی همهی بازیگرهایش هم دید؛ جوری که انگار دلشان نمیخواسته با هم باشند ولی از دستمزد مرحمتی سرمایهگذار هم نمیتوانستهاند صرفنظر کنند و اینجور وقتها باهم بودن انگار خیلی هم بد نیست.
این فیلمی نیست که برای ما، یا اصلاً برای هیچ تماشاگری، ساخته باشند، یک دورهمی تماموکمال و پر از ریختوپاش و بزنوبرقص و کمی تا قسمتی «معناگرا» است برای خوردن قهوه و عصرانه و تخمه و کمپوت و هر چیز دیگر. همهی آنهایی که اینجا باهم هستند، قبلِ این کیفشان را کردهاند. خوش آمدن یا خوش نیامدن ما هم برایشان مهم نیست؛ مطلقاً مهم نیست؛ چون از قبل اعلام کردهاند که «ما همه باهم هستیم».
این وسط فقط میشود و باید غصه خورد به حال سینمایی که روزبهروز دارد توخالیتر و دربوداغانتر و بیکیفیتتر از قبل میشود و کمدیهایش روزبهروز بیمزه و بیمزهتر میشوند و بازیگرانش هم با افتخار، یا با کمی شرمندگی، در این فیلمها مثلاً بازی میکنند و دلشان خوش است که «ما همه باهم هستیم» و خب چه نیازی به گفتن این جمله؟ خودمان که داریم میبینیم.
ارسال نظر